Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-02@13:44:03 GMT

«عطرآلود» عطر دراماتیک نداشت

تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۳۴۰۵۹

«عطرآلود» عطر دراماتیک نداشت

این فیلم یک لحظه قابل دفاع ندارد،نه شروع می شود و نه تمام. اعتبار اجرای صحنه سکته‌کردن کاراکتر کوروش تهامی(فروزنده) به اندازه سکانس سکته آل پاچینو در پدرخوانده است!!!

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - فیلم سینمایی «عطرآلود» آخرین ساخته «هادی مقدم دوست» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و گزاره‌ای که سبب می‌شود، این فیلم در معرض توجهات قرار گیرد این است که همچون سایر آثار قبلی این فیلمساز یک فیلمنامه پر از حفره و نقصان‌های متعدد روایی، با شخصیت‌ پردازی‌های بسیار ناقص است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلم فاقد یک فیلمنامه منسجم دراماتیک است و از منظر شخصیت‌پردازی بشدت رهاشده است. فیلمساز نمی‌تواند قهرمان یا شخصیت اصلی اثرش را به کاراکتر کنش‌گر محوری تبدیل کند. قهرمان این قصه همه چیز را حاضر و آماده می‌خواهد. از او هیچ تلاشی{حتی اراده‌ای} برای خواستن و به سرانجام رساندن مقصود و هدف مشخصی را نمی‌بینیم.

عاشق شدن و فرزنددار شدنش «علی رزاقی» کاملا ناگهانی است، عشق در یک نگاه تبدیل می‌شود، عشق با اهدای یک جعبه شیرینی؛ ناگهان در سکانس بعدی مخاطب این دو را در یک خانه تحت عنوان شریک زندگی‌ می‌بیند، بدون آنکه پیش‌زمینه دراماتیکی ارائه شود.

پس از ازدواج مخاطب متوجه خواهد شد که عاطفه، خانواده بسیار متمولی دارد که می‌تواند خانه‌ای بسیار بزرگ را برای زندگی دونفره‌اشان فراهم کند. با ارائه این اطلاعات یک حفره فیلمنامه‌ای در فیلم پدیدار می‌شود.خانواده‌ پولدار و متمول عاطفه کجا هستند؟ علی این دختر را از چه کسی خواستگاری کرده است؟

عطف به رخدادهای ابتدایی این سئوال پیش می‌آید، عاطفه با چنین پشتوانه خانوادگی قطعا نیازمالی ندارد و ابهام مهم این است که چگونه تن به نگهداری فرزند جمالی (سودابه‌ بیضایی) داده است؟

کاراکتری که خانواده اش خانه بزرگی را برای زندگی در اختیارش قرار داده‌اند و پولدار هستند چگونه شغل {کارگری کَفِ زنانه} یعنی نگهداری کودک را پذیرفته است؟ آنهم کودک کاراکتر متوسطی که صرفا کارشناس عطر است و موقعیت اجتماعی، تجاری و اقتصادی خاصی هم ندارد.

وقتی که داستان بیشتر پیش‌ می‌رود می‌بینم که عاطفه خارج از موقعیت کاری مهدکودک از حسام فرزند فروزنده نگهداری می‌کند. آیا شراکت در امور یک مهد کودک برای انتفاع عاطفه کافی نیست که اضافی‌کاری را در خارج از ساعت اداری انجام می‌دهد؟

نویسنده و کارگردان چون نمی‌توانند روی کاغذ {فیلمنامه} و در اجرا اثر استانداری ارائه کنند، دنیای انسانی شخصیت‌هایشان در حوادث و سکانس‌های پراکنده فیلم گم می‌شود. فیلمساز از بنای تلاش خود را بر اساس توصیف شخصیت اصلی‌اش بنا نهاده و در سکانسی خاص شخصیت علی را از زبان یکی از کاراکترهایش توصیف می‌کند.

در سکانسی خاص «همایون ارشادی» که نقش رئیس شرکت عطرسازی را ایفا می‌کند رو به عاطفه شخصیت شوهر او را توصیف می‌کند که او همسر فوق‌العاده‌ای است؟ آیا همایون ارشادی شریک زندگی علی بوده که فوق العاده بودنش را تشخیص داده، او در سراسر فیلم کمترین نوع مواجه را با علی دارد.

فیلمنامه بسیار ضعیف این اثر شبیه کتابی است که علی به نگارش درآورده است. کتاب علی حاوی عکس اجسام و اشیا ء مختلفی است و رزاقی بوی اجسام را در یک خط زیر عکس‌ها توصیف کرده است. این کتاب استعاره ای از خود فیلمنامه است که یک سری تصویر خام را تحت عنوان فیلم سینمایی ارائه می‌کند در حالیکه فیلمنامه ای در کار نیست.

کارگردان با طراحی سکانس‌های غیرهدفمند تلاش می‌کند، دست‌های خالی خود را در داستان‌گویی و روایت‌گری پنهان کند. نمونه‌اش سکانس تصادف است. بحث بر سر عدم سقط فرزند با سکانس تصادف متوقف می‌شود و باید اشاره کرد که اجرای سکانس تصادف ماقبل بدوی در مدیوم سینماست.

پس از رفتن عاطفه به بیمارستان علی که سوار ترک مسافربر موتوری شده هم تصادف می‌کند. آنطور از ابعاد اجرایی این سکانس‌ها مشخص است، کارگردان آنچنان دچار هیجان شده که ممکن است هر لحظه هیجان زده شود و تمامی عوامل پشت صحنه را مقابل دوربین ببرد و تا پایان فیلم هر کدام از آنان یکبار مجبور به تصادف کند.

شخصیت کوروش تهامی (فروزنده) که در این تله فیلم سینمایی شده یک «بیزنس من» معرفی می‌شود در این فیلم ادعا می‌کند که مشغول خرید و فروش خودرو و کارهای متفاوتی است، اما با پیشنهاد علی و معرفی‌اش به شهروز در معامله پیشنهادی طلا شکست می‌خورد.

شخصیت‌هایی که مقدم دوست در سرباز، سربه مهر و «عطرآلود» خلق می‌کند یک وجه ناقص العقلی و منگل‌طوری خاصی دارند که ناشی از عدم کارنابلدی و تسلط کارگردان است. کدام فعال اقتصادی که سابقه حرفه‌ای بیزنسی دارد، می‌تواند آنطور که فیلم نشان می‌دهد به صورت ساده‌انگارانه‌ای در یک معامله طلا شکست بخورد؟

علی مبتلا به سرطان است اما پدرش به او کمکی نمی کند، حتی در یک نیمچه سکانس درباره بیماری‌اش با پدرش گفت‌وگو نمی‌کند، در حالیکه او همه جا کپسول اکسیژن خود را در کوله‌اش حمل می‌کند.

در سکانس‌های ابتدایی پدر و مادر علی را می‌بینیم اما خبری از خواهر او نیست. ناگهان او به عروسی خواهرش می‌رود. این ضعف فیلمنامه‌نویس و کارگردان است که حتی به صورت خیلی مینی‌مال و محدود نمی‌توانند شخصیت خواهر علی را به روایت اضافه کنند.

کاملا مشخص است که فیلم در اثر هیجان ممتد تماشای بریکینگ بد و فیلم «زندگی من» با ایفای نقش نیکول کیدمن و مایکل کیتون به نگارش درآمده است و کالبد والتر وایت در قالب یک عطرساز ارائه شده است.

کاراکتر فروزنده (کوروش تهامی) در بیمارستان است و حسام فرزند او همچنان با خانواده علی زندگی می‌کند.حسام در هیچ سکانسی نمی‌پرسد که پدر من کجاست. خانواده فروزنده به هیچ عنوان سراغی از او نمی‌گیرند و شاهکار روایت مربوط به این شخصیت اجرای صحنه سکته‌کردن کاراکتر کوروش تهامی(فروزنده) است که اعتبار اجرای آن به اندازه سکته آل پاچینو در سومین قسمت پدرخوانده است!!!!

در بسیاری از سکانس‌های فیلم کارگردان فراموش می‌کند مشغول فیلمسازی است، آنقدر که موسیقی بر فیلم قالب است. سفارش‌دهندگان بیشتر در پی ساختن موزیک ویدئویی دو ساعته بوده‌اند که تحت عنوان «عطرآلود» آنرا سفارش داده‌اند.

فیلمنامه‌نویس و فیلمساز از یک سری گزاره‌های روایی خوششان آمده و در تعاملی ظاهرا هنری همه آن‌ها را با یکدیگر کلاژ کرده‌اند. این فیلم یک لحظه قابل دفاع ندارد، فیلم نه شروع می شود و نه تمام.

در مورد پایان فیلم سرمایه‌گذاران که سواد سینمایی‌اشان کاملا مستهلک است باید از «مقدم دوست» سئوال کنند، این چه نوع پایانی است؟ آنچیزی که در پایان اثر می‌بینیم با هیچ تعریف سینمایی پایان نیست. پایان عطرآلود نه پایان باز است نه بسته نه امیدوار کننده. پایان نداشتن فیلم را باید کنار همه ضعف‌های ساختاری اثر بگذاریم که نه فراز دارد و نه فرود.

منبع: مشرق

کلیدواژه: جشنواره فجر قیمت هادی مقدم دوست کوروش تهامی همایون ارشادی مصطفی زمانی عطرآلود فروزنده یوسف منصوری علی اصغر پورمحمدی جشنواره فجر چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت کوروش تهامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۳۴۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پل آستر درگذشت

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، پل آستر نویسنده مشهوری که ۳۴ عنوان کتاب در کارنامه دارد و تقریبا بیشترشان به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند، بر اثر ابتلا به سرطان در ۷۷ سالگی از دنیا رفت.

وی علاوه بر کتاب‌هایی چون «سه گانه نیویورک»، فیلمنامه نویس «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.

آستر با انتشار اولین کتابش با عنوان «اختراع انزوا» با تحسین منتقدان روبه رو شد.

جایگاه او به عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکایی با مجموعه‌ای از سه داستان مرتبط با هم که به عنوان «سه‌گانه نیویورک» منتشر شد، تثبیت شد. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند. کتاب‌های سه‌گانه برای پرداختن به پرسش‌های اگزیستانسیال، با موضوع رمان پلیسی بازی می‌کنند.

جویس کارول اوتس، رمان‌نویس، در سال ۲۰۱۰ نوشت، آستر برای «داستان‌های پست مدرنیستی بسیار شیک و معمایی‌اش که در آن راوی‌ها بندرت قابل اعتماد هستند و بستر داستان دایم در حال تغییر است، شناخته شد».

داستان های او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی می کنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیت‌هایی از رمان‌های اولیه دوباره در رمان‌های بعدی ظاهر می‌شوند.

منتقد مایکل دیردا درباره آثار آستر می‌نویسد: از زمان «شهر شیشه‌ای»، اولین جلد از سه‌گانه‌اش در نیویورک، آستر سبکی شفاف و اعترافی را به کمال رساند، سپس از آن برای نشان دادن قهرمانان سرگردان در دنیایی به ظاهر آشنا استفاده کرد که به تدریج با تهدیدهای مبهم و توهم احتمالی، مملو از ناراحتی فزاینده می‌شوند.

آستر خالق ۱۸ رمان بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.

او بعدها خودش فیلمنامه‌هایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.

همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنباله‌ای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.

سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.

رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.

کد خبر 6093756

دیگر خبرها

  • سکانس‌هایی از فیلم بیست و سه نفر
  • میراث «پل آستر» در سینما
  • پُل آستر درگذشت
  • پل آستر درگذشت
  • سکانس‌هایی از فیلم هوک
  • (ویدئو) سکانس بامزه‌ای که از «بمب یک عاشقانه» وایرال شد
  • ببینید | سکانس جنجالی سرو مشروبات الکی در سریال خبرساز تلویزیون!
  • ببینید | سکانس جنجالی سانسور شده در پایتخت ۵
  • سکانس‌هایی از فیلم تورقوزآباد
  • (ویدئو) نجات دراماتیک سرنشینان خودروی گرفتار در سیل با لودر